سمعک!!!!
دنیای زیبایی ....
به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم لحظاتی شاد و خندان در این وبلاگ سپری کنید.نظر شما مایه دلگرمی ماست
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
◄ΣΞΣ♥мλη☻,Кн☺Ð₪Σ♥ΣΞΣ►
شعــرهــای عاشــقانــه
زنگ تفریح
هرچی که برام جالب باشه ...
فقط به خاطر تو عشق من
دختران افتاب
ღ ღ ღ جاده ها در انـــتظـــــارنـــدـ ... ღ ღ ღ
رمان وشعر
اولین وبلاگ رسمی بانوان سینما
2
جووور وا جووور
عاشقانه
forum
wwW.sardesgin.loxblog.com
پی سی دانلود
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دنیا .... و آدرس reyhanr.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 36
بازدید هفته : 73
بازدید ماه : 127
بازدید کل : 84568
تعداد مطالب : 77
تعداد نظرات : 35
تعداد آنلاین : 1

موضوعات
عکس

نويسندگان
reyhane

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
جمعه 11 شهريور 1390برچسب:, :: 17:15 :: نويسنده : reyhane

مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است…

به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد.
به این خاطر، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت.
دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد. این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو…

« ابتدا در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعد در ۲ متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد. »

آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و خود او در اتاق پذیرایی نشسته بود. مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود ۴ متر است. بگذار امتحان کنم.

سپس با صدای معمولی از همسرش پرسید:

« عزیزم ، شام چی داریم؟ »

جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. بازهم جلوتر رفت و به درب آشپزخانه رسید. سوالش را تکرار کرد و بازهم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و درست از پشت همسرش گفت:

« عزیزم شام چی داریم؟ »

و همسرش گفت:

« مگه کری؟! » برای چهارمین بار میگم: « خوراک مرغ » !!

 



نظرات شما عزیزان:

سارا
ساعت17:52---11 شهريور 1390
عالی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: